مطالب انگیزشی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کنکور» ثبت شده است

درسی بزرگ

📚 درسی بزرگ
از سرنوشت تلخ نوکیا

🔸 شرکت نوکیا یکی از قدرتمندترین شرکت‌های دنیا و بزرگ‌ترین تولید کننده گوشی‌های تلفن همراه در جهان بود که پس از کاهش 99 درصدی ارزش سهامش توسط شرکت مایکروسافت خریداری شد. در طول برگزاری نشست خبری اعلام فروش این شرکت به مایکروسافت رییس این شرکت گفت: "ما بهترین تیم مدیریتی و اجرایی را در اختیار داشتیم، ما هیچ اقدام اشتباهی انجام ندادیم، سخت تلاش کردیم اما علی‌رغم همه این‌ها شکست خوردیم." بعد از گفتن این جمله تمام تیم مدیریتی نوکیا و خود رییس آن شرکت به طور غم انگیزی گریه کردند.

🔹 از اوایل سال 1990 تا سال 2012، نوکیا یکی از قدرتمندترین کمپانی‌های دنیا و  بزرگ‌ترین تولیدکننده گوشی‌های تلفن همراه در جهان با در اختیار داشتن 80 درصد سهم بازار بود. قیمت هر سهم این شرکت 42 دلار و ارزش این شرکت 250 میلیارد یورو بود. نوکیا یک شرکت فوق‌العاده قوی با مدیرانی کاربلد و حرفه‌ای بود که کارشان را به خوبی انجام می‌دادند. اما متاسفانه امروزه به خوبی کار کردن و حفظ وضع موجود برای موفقیت کافی نیست.

▫️ رهبران نوکیا، به دنبال یادگیری مداوم و تغییر و نوآوری سریع نبودند. آن‌ها نتوانستند تغییرات مداوم و سریع صنعت تلفن همراه را که به واسطه شرکت‌های سامسونگ و اپل آورده شدند را پیش‌بینی کنند. حتی شرکت اپل تا 10 سال قبل هرگز گوشی موبایل تولید نمی‌کرد اما شرکت یادگیرنده‌ای بود و مدام به دنبال یادگیری، تغییر و نوآوری می‌گشت. خیلی سریع iphone و Galaxy گوشی‌های نوکیا را در بازار کنار زده و سهم قابل توجهی از بازار گوشی‌های تلفن همراه را به خود اختصاص دادند. از سال 2011 تا 2013 نوکیا از رتبه اول بازار به رتبه دهم سقوط کرد. سهم بازار 80 درصدی نوکیا به 3 درصد رسید. ارزش هر سهم نوکیا از 42 دلار به 2.5 دلار کاهش پیدا کرد. هزاران کارمند سخت‌کوش نوکیا از کار برکنار شدند. ارزش شرکت نوکیا با کاهشی 99 درصدی از 250 میلیارد یورو به 3.79 میلیارد یورو رسید.
شرکت نوکیا هیچ اشتباهی نداشت. آن‌ها هیچ کار خطایی انجام ندادند اما جهان به سرعت در حال تغییر است. ضعف آن‌ها در عدم یادگیری، رشد و تغییر مداوم و سریع بود. آن‌ها به این خاطر که یادگیری مداوم را فراموش کردند، نه تنها شانس خود برای رسیدن به موفقیت را از دست داده بلکه شانس بقا را نیز از دست دادند.
👈 امروزه اگر به دنبال رشد و پیشرفت نباشید و از موفقیت امروز خود راضی بوده و به دنبال حفظ وضع فعلی باشید شکست خواهید خورد. نوکیا به واسطه موفقیت چشمگیری که داشت شکست خورد. آن‌ها قربانی موفقیت خود شدند.

📌 در دنیای امروز هر انسانی که از وضع خود راضی باشد و به جای آموزش‌های جدید و یادگیری مداوم به دنبال حفظ وضع کنونی بوده و از یادگیری و آموزش دست بکشد، قطعا قربانی خواهد شد...

Konkur98.blog.ir

Aparat.com/Konkur98blog


۰۹ مهر ۹۶ ، ۱۳:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی

راه زندگی(خودت را ببخش)

عمق درون تو پر از تاول است، درد دارد ،اشتباهات زیادی کرده ای ، نسبت به بعضی موضوعات احساس گناه می کنی و در مقابل خدا از خودت خجالت می کشی ؛ اما تو مهارت رها سازی و پاک سازی درون را یاد نگرفته ای و حال عزت نفس و اعتماد به نفس زخم خورده و مصیبت دیده ای داری ؛ خودت رو پی در پی بخاطر گناهان و اشتباهات تحقیر و سرزنش می کنی ؛ والا دیگه حقوق بشر هم به تو اجازه نمیده انقدر خودت خوار و ذلیل کنی .

اینو بدون که تو امروز حق نداری خودت رو زیر پا له کنی ، حتی به اندازه یک سر سوزن . ازت میخوام این جمله بارها برای خودت تکرار کنی که " من هم حق دارم اشتباه کنم ، اما نبوغ در تکرار نکردن آنهاست ." از همین حالا جارو بردار و این احساس متناقض رو بیرون بریز ، خودت رو از بند گناهان و اشتباهات گذشته که مثل پتک مدام به سرت می کوبن خلاص کن و خودت باش . تصمیم بگیر تا تغییر کنی تا دنیا به روی ماهت بخنده . دیگه دست بردار از مقایسه و حساب و کتاب پیش از تموم شدن مهلتی که برای نشون دادن شایستگی ها و جبران گذشته ات داری و با نهایت قدرت این جمله رو تکرار کن : " من خودم را با تمام اشتباهات و گناهانی که کرده ام می بخشم . " و حالا که اینو گفتی مسئولیت گذشته رو به عهده بگیر و همه تلاشت کن تا در پروسه ی کوتاهی بتونی جمع و جورش کنی .

روزای قشنگ پاییزی.....

ثانیه های  سردی هستن که فقط عشق بزرگ تو قلبت گرمش میکنه

لحظه های زیبای تلاش کردنت واسه ارمان دیروزت که قراره بشه اینده فردات.....

اراده قویت....تلاشای بی وقفه ات.....خستگیات.....همه و همه بهت نوید تحقق رویاهاتو میدن همشون نگاهشون خیره به فردای روشنیه که انتظارتو میکشه

خیلی حس خوبیه وقتی شبا با هدفت بخوابی و صبحا  به عشقش بیدار شی

خیلی حس قشنگیه که تو تمام لحظه هات عطر ناب خدا ارام بخش روحت باشه

حس قشنگیه وقتی تمام سلولات به عشق یه هدف بزرگ زندست ...وقتی تمام تپشای قلبت با یادش میزنه

وقتی تمام قدمات به شوقش برداشته میشه

چه حس نابیــــــــــــــــه که خستگیات بی حوصلگیات نشان از تلاش والاته ، نشان از جنگیدنته.....

من این حس قشنگو فقط با هدفم عوض میکنم....فقط برای هدفم میجنگم.........اشکای شوقی که فقط با یادآوریه رسیدن بهش  رو گونه هام جاری میشه بهم اینو میفهمونه که من فقط برای هدفم زندم.....

چقدر خوبه وقتی یه پشتیبان همیشه همراه داری کسی که مسبب تمام این حس ها و لحظه های قشنگه و وقتی راهت اشتباه میری برات دور برگردون گذاشته .

شکر .....بزرگ پروردگارم ...شکر که به من اجازه جنگیدن دوباره دادی

شکر .....مهربان من.....که به پاهای بی رمقم جان دوباره بخشیدی

شکر.....معبودم.....بخاطر راه قشنگی که پیش روم گذاشتی.....

واسه  ارامشم تو تمام لحظه هام ......واسه اراده ی قویم....واسه نگاه روشنی که به ایندم دارم.....واسه تمام انرژی های خوبی که بهم میدی....واسه تمام اون صبحایی که بیدارم میکنی....واسه تموم شبایی که بهم قوت قلب میدی.....واسه تمام ثانیه هایی که نگاه گرمتو دستای مهربونتو حس میکنم بهت مدیونم و شکرت میکنم....

یگانه ی بی همتای من......واسه ادامه ی مسیر دستامونو به دستت سپردیم و دلامونو گره زدیم به دل بزرگ و مهربونت....هوامونو داشته باش و نگاه قشنگتو آنی ازمون دریغ نکن


امروز برای هدفت یه کار خارق العاده و منحصر به فرد کن ،

کاری که هیچ کدوم از ادمای عادی انجام نمیدن...

کاری که دیروز انجام ندادی...

کاری که باعث میشه خوشحالی و انرژی رو با تک تک سلول هایت

حس کنی...

و  وقتی شب سرت رو روی بالش میذاری بگی امروز بی نظیر بود ،

هرچی داشتم گذاشتم ...

هرچی...

در دعای عرفه ، در کنار قلب های پاک تون ، جای کوچیکی برای من باز کنید

۰۹ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی

آیا میتوان در یک ماه پایانی معجزه کرد ؟

ای ابرها، ای سایه ها رحمت،

من،زیر باران نور،تن خسته ام را به دست نوازش بادها خواهم سپرد

احساس ام را زیر ترانه های لطیف ات،

پرواز خواهم داد. تا کجای زمین مرا خواهی برد.

 با سلام خدمت همه دوستان عزیز .خدا رو شکر از این بارون هاش . با هم دیگه داریم به آخرای مسیر نزدیک میشیم . ی سوال باعث شد تا بازهم شما رو فرابخونم و بخوام تا باهم کمی صحبت کنیم . و اما اون سوال . " آیا تو یک ماه آخر میشه معجزه کرد ؟ "

در پاسخ به این سوال دو جنبه مدل برنامه ریزی و بعد هم جنبه احساسی کار دخیل هست. در مورد نوع مطالعه، فردی که این سوال رو می پرسه تو مدت باقی مونده اول از همه باید توجه کنه که نباید به مدل قبلی ( ماه های گذشته درس بخونه ) . مثلا" داوطلب رو فصلی که تسلط نداشته میشینه اول جزوه یا درسنامه مورد نظر رو مطالعه میکنه، بعد زدن تست های یک کتاب تست ، تست های مورد نظر دبیرش رو میزنه و کار میکنه. بعد برای اینکه خیالش راحت بشه از یک منبع دیگه هم تست های اون قسمت رو میزنه و بعد از گذر چند روز به علت عدم مرور به موقع (یا داشتن وسواس) مجبور میشه تا بازهم برگرده و درسنامه مورد نظر رو بخونه و عینا" همون تست ها رو دوباره بزنه. این مدل مطالعه در ماه های قبل (پیش از عید) مورد قبول هست ولی در ماه های پایانی دیگه نباید باشه. درست مث رفتار دانش آموزان در پروسه طول سال و شب امتحان. طول سال سعی میکردین رو مباحث ریز به ریز مسلط بشین ، نمونه سوالات مختلف حل میکردین و مطلب رو برای خودتون بسط میدادین ولی شب های امتحان درست میومدین رو قسمت هایی که قراره سوال بیاد متمرکز میشدین و همون قسمت ها رو می خوندین و جمع میکردین. در حال حاضر هم ما به مطالعه قسمت هایی نیاز داریم که میدونیم و مطمئن هستیم که الگو ثابت و تکراری سوالات کنکور هستن و هر ساله داره ازشون سوال میاد. حالا اونم با چه نگرش و با چه دیدی ...با نگرش اینکه باید از تمام توانایی هام استفاده کنم.فکر می کنم الان دیگه همه شما این حرف هارو از گوشه و کنار شنیدین که میگن باید حداقل 10 ساعت، 12 ساعت درس خوند و ... . این صحبت ها درسته ولی دانش آموزی که شما باشی این حقیقت رو میدونی ولی میگی: من نمی تونم این کارو انجام بدم . اصلا" بعد از گذشت چند ساعت مطالعه خسته میشه و نمی تونم ادامه بدم. این دیگه میره تو قسمت بعد احساسی کار. قضیه اینه که چیزی که باعث میشه حرکت شما پایدار و مستمر نباشه بعد خستگی ذهنی و اینکه شما عادت به مطالعه با ساعت بالا نداری نیست، بلکه اینه که شما انگیزه و احساس قدرتمند استفاده از این توان رو در خودت به وجود نمیاری.انسان موجود عجیب و غریبی هست.انسان میتونه در فواصل زمانی کم کارهای فوق العاده ای انجام بده که خودش از کارش شگفت زده بشه و به توانایی هاش پی ببره. پیش شرط اون ی احساس خوب هست. دانش آموزی که با ی حس خوب یکی دو روز خودش رو معرکه سپری کنه، در کمال حیرت برنامه یک هفته خودش رو تضمین میکنه. اونم چه تضمینی! او حتی اگر هم دنبال خستگی و رها کردن کتاب بگرده نمیتونه، او هر لحظه حتی از خستگی خودش هم انگیزه میگیره و این خستگی براش به منزله فائق اومدن بر مانعی بوده . برای ایجاد ی حس خوب قبل از مطالعه هر قسمت و تیکه ای از کتاب ها قبلش چند دقیقه تمرکز کن ، با خودت خلوت کن و خود چند دقیقه دیگه ات رو تو ذهنت ببین و تصور کن. ببین که قشنگ داری میخونی ... شاید مبحث سخت باشه و همیشه باهاش مشکل داشتی ولی اینبار دیگه اینجور نیست و داری در نهایت حس خوب و انرژی مثبت و تراکم و تمرکز و دقت اون رو میخونی و پیش میری. پس بجای استفاده از الفاظی مث از الان بخونم چه فایده ، من که 11 ماه چیزی نخوندم . از الان بخونم بازم نمی فهمم ، اصلا به درد نمیخوره ، بچه های دیگه دارن جمع بندی می کنن و من تازه دارم ...،میدونم که یاد نمی گیرم و از این مدل حرف ها که مغزت رو در جهت یاد نگرفتن و نخوندن سوق میده و اغلب وقت ها کتاب رو رها میکنی و میشینی غصه میخوری از الفاظی مث این استفاده کن قبل خوندن " من مطمئن هستم که براش این تیکه از مبحث نیم ساعت زمان میذارم و جمش می کنم . مطمئن هستم یکی از بهترین بارهایی که میخوام فیزیک بخونم همین بار هست، ببین چجوری با یک ببار خوندن تا خود کنکور تو ذهنم میمونه ، مطمئن هستم که یادش میگیرم و ... همین سیگنال های مثبت میاد و ذهن رو در جهتی سوق میده که پلان و برنامه چند دقیقه دیگه اش در مورد مطالعه رو فلان قسمت باید به اینگونه بیاد باشه . این امر وقتی تشدید میشه که بارها و بارها در فواصلی از مطالعه در تایم های کوتاه دو ، یک دقیقه و حتی 30 ثانیه ای بازهم به خودم بازخورد مثبت بدیم . از مطالعه همین 15 دقیقه اخیر خودمون حس و حالی که بدست آوردین رو بیان کنیم و به خودمون بازخورد مثبت بدیم . این قسمت. " این قسمت رو چقدر عالی کار کردم ، چقدر خوب فهمیدم ، چه حس خوبی دارم .. مطمئن هستم که اگه همین جوری تا آخر شب بخونم میتونم این چند فصل رو ببندم و ..." پس برای اینکه میخوای خارق العاده تو مدت باقی مونده .. مدتی که اگه دانش آموز هستی فرصت عالی داری و وقتت بازه برای مطالعه و اگه فارغ التصیل هستی میتونی بین این ماه آخر و یازده ماه گذشته تفاوتی ایجاد کنی که خودت حس کنی پشت کنکور موندن ارزش تجربه این یک ماه رو داشت باید خودت رو از سیگنال های منفی ایزوله کنی . باید سعی کنی آزاد و رها خودت باشی و هر ثانیه برای چیزی که میخوای تلاش کنی تا حس خوب بدست بیاد . وقتی با تصور مثبت قبل از مطالعه حس خوب بدست میاد احساس قدرت بهت دست میده ، و از درون میجوشی و با خودت زمزمه میکنی که خدا رو شکرت ، تمرکزم فوق العاده است ، همه چیز آماده است، از اینجا تا اینجا رو میخوام بخونم ، مطمئن هستم که عالی یادش میگیرم و ... دیگه حس بد و حرف ها و صحبت های گوشه و کنار تو ذهنت مرور نمیشه و بعد با دادن بازخورد مثبت به کار گذشته نزدیکت تداوم اون رو تضمین میکنی.  و ایجاست که به اعتقاد روانشناسی با تقویت حس و حال بهره هوشی تو در اون زمان بالا میره و میتونی آدمی متفاوت رو ببینی که تا جون داره درس میخونه و در نهایت کیفیت از همه نظر کارش رو ادامه میده و اون وقت هست که حتی با یک جزوه عادی نتایج فوق العاده میگیره . این دانش آموز کتاب رو زمین نمیذاره ، مگر اینکه مطمئن بشه رو مبحث مسلط شد . خسته میشه و خوابش میاد ولی بازم دوس داره چند صد نفر دیگه رو تو اون رو جا بذاره و هر چه بیشتر و بهتر توانایی خودش رو بروز بده؛ و این واقعا چیزی هست که بخشی از اون رو در شب های امتحان شما تجربه کردی و در ساعات پایانی مونده به امتحان انقدر حرفه ای از نظر مدل مطالعاتی(رفتن به سمت فرمت اصلی سوالات) و حس و حال (توجه حداکثری به عمل فعلی و نه نخوانده های گذشته) بودی. پس میتونه همین شخصیت رو دوباره احیا کنی. شخصیتی که با حرف فلان استاد که میگه شما ضعیف ترین کلاس من هستین توجه نمی کنید، مشاوری که میگی دیگه نمیتونی و برنامه آزمونی که از الان داره ساز ثبت نام سال دیگش رو کوک میکنه و فقط و فقط تو فکر همون نبوغ هست. نبوغی که ازش تو این مدت کمتر استفاده کرده ولی الان میخواد نشونش بده . حس و حالی که استراتژی بازی در هفته های آخر مثل استقلال امسال در لیگ و باشگاه های آسیا داشت. حالا آیا بازم قبول داری که اگه میانگین ترازت تو قلم چی شد... پس تو کنکور هم بیشتر از... نمیشی. آیا جامع سنجش رو مثل ی فالگیر میدونی که گفت فلان رتبه الان شدی ، کنکور هم همینه ؟ یا نه ؟ یا نه به خودت ایمان داری که موجودی هستی که کل سیستم جهان خلقت و کائنات منتظر قدم برداشتن هستن . منتظر گام هایی که اگه مردونه بیاد جلو کن فیکون میکنه . باور کن خارق العاده بودن سخت نیست، "خودتم میدونی مرده این میدونی........... به خودت تو آیینه بگو تو ، می تونی." از همین الان تو هر جا که ضعف داری برو تست های دو ،سه سال اخیر کنکور رو نگاه کن و ببین که از کجا تست اومده، بعدش برو با مدل مطالعاتی که بشه اون تست ها رو زد اون قسمت رو مطالعه کن، بعد قسمت بعدی، تست بعدی، قسمت بعدی، تست بعدی و ... فقط کافیه چند روز همین مدلی پیش بری. خودت میبینی که با همین تفکر چقدر منحصر به فرد عمل کردی. نترس از اینکه مباحث نخونده زیاده، فقط کارها رو به ترتیب به ذهنت بده و مث ی تابع از اون طرف حاصلش رو برداشت کن، مطمئن باش که اگر منحصر  نتیجه شگفت انگیز باشی در نهایت بهش میرسی. پس کار خودت رو به نحو احسن انجام بده و کاری با نرم افزارهای تخمین رتبه نداشته باش که چی میشه و درس رو برای رتبه نخون و خودت سعی کن باهاش رابطه برقرار کنی و به خودت تلقین کن که 5 هفته بسیار بسیار عالی رو میخوای تجربه کنی و براش خیزی برداری که هیچ مانع و مشکلی نتونه سد راهت بشه و هرگاه موانع رو حس کردی خدا رو شکر کن و از درون خدارو تو لحظه هات حسش کن که تو رو شایسته تحمل و چیره شدن و گذر از این مانع ها و سختی ها دونسته و تو یک انسان خاص هستی و همیشه این خاص ها هستن که نتیجه میگیرن. خاص هایی که تا پاسی از شب بیدار هستن و دارن کار میکنن، شب هایی که شاید تا حالا تو عمرشون ندیده بودن ولی الان هست و همه اینا شکر میخواد، چون تو وارد فصل جدیدی از زندگی میشی ...فصلی که تو رو به سمت تکامل و کمال پیش میبره و در درون تو کلمه " قدرت " رو حک میکنه. قدرتی که نتیجه اش لذت هست و نتیجه اش تا ابد در ذهن تو خواهد موند.بدون که زمان حال حاصل رفتارها و تفکرات و نقش هایی است که تو در گذشته اونا رو بازی کردی، و آینده ی تو می تونه تولد احساس و شخصیت ناب و معرکه ای باشه که تو همین الان بذر و نطفه ی اون رو میکاری .گذشته رو کنار بذار و خودت رو ببخش، طناب ناکامی های زنجیره ای این چند ماه رو قطع کن، همه تلاشت رو بکن که آینده ای بسازی تا گذشته ات جلوش زانو بزنه. و جمله پایانی من : " وقتی زندگی صد دلیلی برای گریه کردن به تو نشون میده ، تو هزار دلیل برای خندیدن به او نشون بده چون شرایط هر جوری که میخواد باشه ،، باشه ؛ همین که تو هستی کافیه .همین الان تصمیمت رو بگیر ....

صدای باد را در گردنه ی حرکت شنیدم!

فتح قله ها مرا به خود می خواند

امیدوارانه،

تا انتها یک توان، راه باید رفت

پاهایم در تکرار گام های خوشایندی،مجذوب شده

کشش هایی قدم هایم را هدایت خواهد کرد

در جدال با سختی های صعود،

در آخرین بلندای پرواز،

اوج را حس خواهم کرد،

و باور صعود در وجودم، دوباره شکفته خواهد شد!


ی صحبت کوچولو با اونایی که این مطلب رو الان خوندن و پیش خودشون گفتن ، ما که برای سال دیگه می مونیم پشت کنکور95

این دسته از دوستان که مطمئن هستم تعدادشون هم کم نیست توجه کنن که سال دیگه فقط ی جز گول زننده داره ، اونم اینکه زمان درشت و کاملی داره و همه چیز از صفر هست ولی ی بعد رویایی هم داره که همه کتاب تست های نخونده و نخربده شده کامل کار بشه و با رفتن به فلان آزمون از اول بترکونی و هر روز ساعت مطالعه دو رقمی و ...؛ اما بدون دوست عزیزم ، تنها اونایی تونستن از یکسال پشت کنکور موندن جواب بگیرن و موفق بشن که به امید سال دیگه اتفاقا" الان کولاک و محشر و بدون استرس خوندن . عقل هم حکم میکنه که قبل از کاری به این بزرگی یک ماه پایلت اون رو داشته باشی تا ببینی از پس کار برمیای یا نه . چون متاسفانه زیاد بودن بچه هایی که سال بعد هم اومده و روز از نو و روزی از نو ...


در پایان جلسه هم صحبتی کوتاه با دوستانی که خوب کار کردن تا الان،تست های کنکور سال های اخیر رو دقیق تطبیق بدین با کتاب درسی و بررسی کنید و سعی کنید خودتون مدل های طرح سوال رو حدس بزنید؛اگه اینکار براتون خیلی سخت بود مدل تست های مثلا شیمی 3 سال پیش رو بعد از زدن و بررسی با مدل های تست های تالیفی یک منبع خوب مقایسه کنید تا مقایسه تون دقیق تر از آب در بیاد و بتونید ایده های بکر رو پیش بینی کنید؛ سوالات جامع تالیفی سایت هم خیلی مفیده. به دلت هم بد راه نده ، تو بازهم مرد این میدون باش، اون بالایی همیشه دوربینش روشنه .

۲۵ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۵۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی

تولد

تولد :)


    به نام آنکه خالق برهم زننده  یکنواختی های آزاردهنده است

    یه تولد اما نه از جنس دنیا اومدن ، بلکه از جنس دنیارو آوردن واسه خودت.همون دنیایی که خیلی وقته بهت پشت کرده.هر دوتا تولد با گریه شروع میشه.هر دوگریه از یه جنسه;از جنس فراغ...فراغ از جایی که باید باشی و نیستی...فراغ از دنیایی که دوستش داری.
    اما گریه دوم تهش "تنفره".تنفر از حال الانت.تنفر از جایی که حقت نیست.تنفر از بلایی که سر زندگی خودت آوردی...
    اما بعضی حسارو در عین تلخی میشه دوست داشت.مثل درد واکسن میمونه..." تنفر " از اون حساست. آخه تا نباشه نیاز به " تغییری" حس نمیشه...
    یادمه بزرگی میگفت:
    """  تهوعی باید    
                          تحولی شاید"""
    إوا یادم رفت بگم اسمشو گذاشتم"  تغییر "موافقی?
    "تغییر" ; همون سخته شیرین.
    تغییر دیگه، همون که شب رو روز میکنه، همون که پیله رو پروانه میکنه،همون که پاییز رو بهار میکنه، ای بابا، همون که دنیا رو زیباتر میکنه دیگه.
    اما; قیمت داره زیبا شدن....
    بهای پروانه شدن ،تنهاییه پیله رو تحمل کردنه.
    بهای زیبایی روز و طلوع خورشید رو دیدن،سکوت و تاریکی شب رو پشت سر گذاشتنه.
     بهای لطافت و زیبایی بهارو حس کردن ،همه ی دارو ندارتو، وصله های تنتو ،همون برگای سبزتو فدا کردنه...
    هرکسی رو توان تحمل شدت بارون بهاری نیست وقتی تموم وجودش مثل خش خش پاییز شکننده شده...وقتی هزاران بار خواسته و نشده...
    آره سخته تغییر ،اما اونقدر شیرینه که بعضی وقتا از شیرینیه زیاد مثل خربزه مشهد گلوتو میزنه....
    " جسارت" میخواد تغییر...
    شاید از جنس جسارته یه پرنده وقتی برای اولین بار میخواد شروع به پرواز کنه...دیدی چندبار سقوط میکنه ??
    « اما هیچ وقت به قدرت پروازش شک نمی کنه»
    از تغییر میگفتم; همونی که تا اسمش میاد ،دلت قنج میره...
    همونی که اسمش یه آرزو رو تو دلت زنده میکنه...آرزوی یک روز " اونی که دلت میگه  بودن"
    آخه دوست نداری الانتو...هنوزم باور داری این عقب افتادنا سهم تو نیست.آخه هنوز یه غیرتی تو وجودت فریاد میزنه که رو زمین موندن کارتو نیست...
    اما هیچ فکر کردی ;
    اگه یه درخت حاضر نشه  وصله های تنشو ،همه ی "تعلقاتشو" به یکباره زمین بزنه و رها کنه ،هیچ وقت زیباییه سبز شدن ونو شدن رو حس نمیکنه??
    اگه یه پرنده تاب نیاره درد سقوط رو هیچ وقت لذت پرواز ورها شدن رو نمیچشه??
    من وتو باید چه بهایی رو بدیم واسه رفتن ، نه فرو رفتن??
    تجربش کردی? یه روزی رو که تهش بگی راضیم??
    آخ که چقدر شیرینه یه روز طوری زندگی کنی که خودتم باورت نشه ،انقدر که خوب بودی!
    چقدر شیرینه یه روز وقتی میخوابی تو خواب لحظه شماری کنی واسه بیدار شدن!
    یه روز انقدر تست بزنی دستت کم بیاره اما تو نه!
    یه روز انقدر بخونی و تلاش کنی، که حتی هر غریبه ای ارزشمندی هدفت رو حس کنه!
    یه روز که به هرچی که غیر درسه بتونی بگی "بی اهمیت"
    یه روز که بسپاری ساعتو بهت نگن ،آخه نمیخوای اسیر زاویه ی عقربه های ساعت بشی.
    یه روز که یه ستون کنار ستونهای دفتر برنامه ریزیت بسازی ،انقدری که پر شدن.
    یه روز که همه ی عالم مانعت بشن اما باز تو انجامش بدی.
    یه روز که آخرشب بتونی با همه وجودت بگی:
    « شد اونی که میخواستم.»
    آره .میشه، میشه  که از حسرت تبدیل بشه به یه تجربه ، اما ;
    تو " جسارته"  یه روز تغییره صفر تاصد رو داری ؟

    ۱۲ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
    علی