مطالب انگیزشی

تلنگر

به خودت نگو تلاش هام فایده ای نداشته


مسلما تمرینات قبل از مسابقه در آمادگی تو تاثیرگذار خواهد بود

نگران نباش و فقط هر روز در راستای هدفت متفاوت تلاش کن !


هرگز دیر نیست

جا نزن

www.Konkur98.blog.ir


۱۱ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی

من به خدایمان ایمان دارم ، تو چطور ....

شاید حالت الان زیاد خوب نباشه ولی می خواستم باهات صحبت کنم.

نمی دونم اسمشو چی گذاشتی ؟چیزی که امروز به دست اوردی رو می گم. شکست؟ بدبختی؟ مرگ؟.........نمی دونم واقعا...

اما می خواستم بگم خیلی بهت حسودیم میشه...نخند لطفا ! دارم جدی حرف می زنم ....

من شاید به قول تو آدم موفق و فلان و ...ی باشم (من نوعی ؛همونی که تو تصوراتت بهش میگی خوش به حالش) اما اصلا احساس بزرگ شدن نمی کنم . من همیشه راه رو  ادامه دادم بدون اینکه زمین بخورم من هیچ وقت لذت بلند شدن رو نچشیدم .....من هیچ وقت اشتباهاتمو ندیدم...

من هیچ وقت واسه آرزوهام اشک نریختم...عزیزم این اشکای تو مقدسن با هیچی عوضشون نکن...اشکایی که به خاطر پدر و مادرت به خاطر آیندت ریختی رو دوست داشته باش....

نمی دونم الان تو دلت داری به خدا چی میگی؟

شاید داری ازش گله می کنی....شاید داری بد و بی راه می گی....شاید باهاش قهری......

ولی می دونم الان خدا داره بهت لبخند می زنه و بهت میگه صبر کن عزیزم صبـــــــــــــر کن....

مطمئن باش من بهترین رو برات رقم می زنم مطمئن باش من خیلی دوست دارم ...مطمئن باش من عاشـــــــــــــــــــــــقتم...

فقط کمی صبــــــــر....و تو چه می دانی شاید موعدش نزدیک باشد........

گاهی اوقات کارایی می کنه که تو فکر می کنی به ضررته اما کی حکمت کاراشو می دونه؟ کی ؟ ....جز خودش....

دلت شکسته؟اشکال نداره برو باهاش حرف بزن باهاش درد و دل کن بگو من ابن هدفو می خوام...اما تو صلاح ندونستی من امسال بهش برسم...حتما کم کاری کردم....مرد باش اشتباهتو قبول کن محکم وایسا و بگو آره این نتیجه ی منه اما درستش می کنم ...تبدیلش می کنم به بهترین

این هدف منه...برام مقدسه...حاضرم به خاطرش زندگیمو بذارم...

دوست من مگه خودت نمی گفتی یا مرگ یا هدف؟؟؟؟......چی شده؟ چرا این قدر زود جا زدی؟ اگه تو 18 سالگی بخوای رویاهاتو چال کنی بعدا تو 28 سالگی با چه امیدی زنده ای؟

دلم می خواد با هم 10 سال دیگه ات رو تصور کنیم:

می بینی تو راضــــــی هستی...نمی دونم کجایی و چی کار می کنی...اما اینو می دونم که آرومی و راضی...چون تو قراره بجنگی تو قراره هر چی داری بذاری...

تازه اون موقع داری امروزت رو که به قول خودت روز شکست خوردنت بوده واسه خودت تصور می کنی و به خودت می خندی! می خندی که اگه اون روزا نبود الان اینجا نبودی ...تازه اون موقع هست که به حکمت کاراش پی می بری...تازه اون موقع ست که از ته ته ته قلبت می گی : خدایــــــــــــــــــــــــــــــا شکرت...

مطمئن باش خدا قول و قرارهاتون یادش نمیره...دلم نمی خواد که تو فراموش کنی ...

فقط بهش ایمان داشته باش حتی اگه سکوت کرده باشه ...مطمئن باش سکوتش هم دلیلی داره...

و ازش تشکر کن بابت همه چیز...بابت قدرتی که بهت داد تا یک سال بجنگی ...بابت لحظاتی که به یادت بود و هست...

بابت اینکه اشتباهاتت رو بهت نشون داد...بابت اینکه بهت فرصت داده تا اشتباهاتت رو جبران کنی...

دلم می خواد الان بلند شی و به خودت بگی امروز اولین روز از باقی مانده ی عمر منه...

دوباره متولد شدنت مبارک دوستم...

۲۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۲:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی

اگر به گذشته برمیگشتم؛

 دیگر نگران آینده نبودم زیرا آینده را دیده ام و چیزی برای نگرانی در آنوجود ندارد.

اگر به گذشته برمیگشتم؛ فرصت دوست داشتن را از خودم نمی گرفتم. زیرا در زندگی ام موفقیت های زیادیداشته ام اما به یادماندنی ترین لحظات زندگی ام، لحظاتی بوده است که دوست داشته امو دوست داشته شده ام.

اگر به گذشته برمیگشتم؛ خودم می بودم زیرا انسان تنها در صورتی می تواند به اوج برسد که خودش باشد

اگر به گذشته برمیگشتم؛ نصیحت کسانی که حسرت گذشته ها را می خورند گوش می کردم. زیرا خودم اکنون دراین نقطه قرار دارم.

اما افسوس که اینداستان برای همیشه تکرار خواهد شد. تا وقتی فرصت داریم نمی خواهیم و نمی توانیمبپذیریم که "من می توانیم" ، اگر آن زمان که آخرین فرصت ها مثل هوای گرگو میش اول صبح ، چشم دلمان را روشن می کند ، می خواهیم اما دیگر فرصت آنقدر نیستکه بتوانیم .

پرواز کردن جسارتزمین خوردن رو میخواد ، در این دنیای پر هیاهو و با این عمر کوتاه بعضی هامون فقطفرصت سرک کشیدن می کنیم و گذران زمان ؛ اما بعضی ها در همین زمان قله های بلند روفتح می کنند و چهره های سرشناسی به بشریت معرفی می کنند . تا حالا فکر کردی که عمربه این کوتاهی ارزش موندن و درجا زدن رو نداره و نمی ارزه آدم پست و حقیر بمونه .فکر کن بهت تو پارک 10 دقیقه بیشتر وقت سرسره بازی دادن  . تو چیکار می کنی ؟؟؟؟ میشینی میگی چقدر کمه ؟یا چشمات برق میزنه و بدو بدو میری تا از اون 10 دقیقه نهایت استفاده رو ببری ؟؟

 خب مسلما" تو هم مثل بچگی های من میری سراغاستفاده از اون 10 دقیقه ، با این حال که اصلا شاید حالیت هم نباشه 10 دقیقه یعنیچی و چقدر !!! اما همین که بهت بابا فرصت داده ی خرده بیشتر بازی کنی برات کلی ذوقو شوق داره . تازه به احتمال زیاد بعد از اون ده دقیقه هم بازم  وقت بازی بیشتری میخوای .

پس چرا الان سوارسرسره نمیشی و ی گوشه نشستی و کز کردی ؟ آزمون هات رو خراب کردی ؟ از برنامه هاشجا موندی ؟ تا حالا شروع نکردی ؟ اصلا امیدی به 93 نداری و داری ساز 94 کوک میکنیاز الان ؟

منی که الان دارمباهات حرف میزنم راه زیادی اومدم تا به اینجا رسیدم . شب های سرد و روزهای سرد تراز اون رو پشت سر گذاشتم . همین کوچه رو می بینی ؟ چه روزها که با امید و دواندوان به خونه رسیدم تا خبر  نمره خوبم روبه مامان بدم و بگم کارت هزارآفرین گرفتم اما بعد از سال ها با ناامیدی کامل ازشعبور کردم و گفتم : " خدای من ، هنوز شروع نکردم ، یا چقدر وضع درسی ام بده" با حسرت به جایی که ایستاده ام نگاه نکن . فکر نکن من خیلی خیلی از تو جلوافتادم . من و تو باهم فرق زیادی نداریم ، و فقط من از تو چند قدم جلوتر هستم . منفقط چند باری بیشتر سعی کردم بپرم و بیشتر زمین خوردم ، اما در نهایت تونستم روپاهای خودم بایستم .

من مدت ها با خودمکلنجار رفتم و در نهایت فهمیدم درسته که میگن لذت کنکور در مسیری هست که درش قدممیذاری و تلاشی هست که میکنی . درست مثل ی آدامس که شیرینی و طعم اونو با جویدن کمکم احساس می کنی و یا لذتی که سوار شدن در ترن هوایی برات داره ، وقتی از مسیر پرشیب و پر پیچ و خم عبور میکنه و در نهایت تو رو میرسونه همون جایی که سوار شدی ...مگه نه ؟ مسیرش لذت بخش و هیجان انگیزه ... قشنگی زندگی هم به سیال بودن اونه ، وگذران همین لحظات کوتاه و ناب و زودگذر و سرشار از انرژی های مثبت .

کسی که در این راهمنتظر بشینه ضرر میکنه .

 اونی که دیگران بیش از خودش توجه نکنه ضرر میکنه.

اونی که از پله اول واز صفر میخواد به نهایت برسه ضرر میکنه و اونی که در ایده آل رویاپردازی میکنه ،اما بنا به دلایل و توجیه هات اشتباهی که داره در عمل چیزی رو نشون نمیده ضررمیکنه .

اونی که براش روزشمارتاریخ شده چکش توبیخ و عقربه های تند و تیز ساعت شده وسیله ای برای شروع از یکساعت دیگه ، ضرر میکنه .

اونی که افکار پوسیدهو نخ نمای ذهنی خودش رو مثل عکس جالب داخل کتاب اول دبستان ( اون گربه که نخ لباسرو طناب رو کشیده بود) بازهم میکشه و تو عالم بد بینی هاش بازم روزش رو خراب میکنه، داره اشتباه میکنه .

خودت رو از برنامه وآزمون و شنبه و کتاب و جایگاه دیگران و ...رها کن . بذار قدری سبک تر بشی تا اوجبگیری

 اوج بگیری و اون بی نهایت خودت نشون بدی . بهاین فکر نکن چی شده و فقط تمرکزت رو چیزی باشه که میخواد بشه . نه اینکه برنامهریزی و منابع و کار اصولی مهم نیست ، اما طرز فکر غلط تو مثل کسی هست که هنوز کتابتست مورد نظرش رو برای دروس انتخاب نکرده و وسواس اینو داره که با کدوم میتونه 100بزنه ، در حالیکه الان در حد 10 درصد هم بلد نیست . بنظرت آیا از ده باید پرید صد... خب حالا که قبول داری کم کم باید بیاد بالا ، پس بنظرت نمیشه از ده تا بیست روبا هر کدوم از کتاب ها رسوند و اینکار وسواسی میخواد ؟

بلند شو ...دنیا به اخر نرسیده ...توهنوز نفس میکشی و این یعنی زندگی .....تو حق نداری فرصت تلاش کردنو از خودت بگیریحق نداری ارزوهاتو خاک کنی حق تسلیم شدن نداری چون انســــــــــــــــــــــــانی....دست از تلاش کشیدن یعنی قبول شکست ..بلند شو تا همگان بترسند از اراده پولادینتو ...از خواستن بزرگ تو .........

۲۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۲:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی

و خدا می گوید :


به اندازه تمام ستاره های آسمان ، ماهی های دریا و تا زمانی که زمین و آسمون وجود دارند ، تو را دوست خواهم داشت .

تا زمانی که گیاهان در زمین رشد می کنند ، ماسه ها در دریا هستند ، به تعداد قطره های باران ، تو را دوست خواهم داشت

به تعداد روزها و شب هایی که وجود دارند و مقداری هوای موجود برای تنفس ات و تا زمانی که هستی ، تو را دوست خواهم داشت

۲۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۲:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی